گفتوگوی احسان هوشمند با فرید اسه سرد، رئیس مرکز مطالعات استراتژیک کردستان عراق
روزنامه ایران، شماره ۶۰۲۵، صفحه ۱۸، شنبه ۲۱ شهریور ماه ۱۳۹۴
«فرید اسه سرد» از اعضای شورای رهبری اتحادیه میهنی کردستان عراق و رئیس مرکز مطالعات استراتژیک کردستان عراق است. به این اعتبار، شنیدن تحلیل او از ماجرای داعش، بسیار شنیدنی است. در سفری که چندی پیش به عراق داشتم با این سیاستمدار عراقی در باب ظهور داعش و تأثیراتی که بر جغرافیای سیاسی منطقه خواهد گذاشت گفتوگو کردم.
داعش چگونه به یکباره در عراق ظهور کرد و توانست کل عرصه سیاسی عراق را تحت تأثیر قرار دهد؟
بعد از تصرف موصل بود که داعش شناخته شد، اما قبل از این رویداد نیز داعش وجود داشت و 5سال قبل تحت عنوان دولت اسلامی در عراق اعلام موجودیت کرده بود. اما آنچه تازه و حائز اهمیت است این نکته است که داعش به سمت سوریه رفت و در سوریه تشکیلات خود را از نو بنا نهاد و در واقع عراق و سوریه را با هم یکپارچه کرد و گروه موسوم به دولت اسلامی عراق و شام را اعلام کرد، اما بعد از تصرف موصل که موفقیت بزرگی برای آنها محسوب میشد، داستان کاملاً عوض شد و نام داعش خیلی بزرگ شد.
به عنوان رئیس یک مرکز تحقیقاتی معتبر و استراتژیک پیشبینیای از پیشرویهای داعش داشتید؟
این موضوع چندان به ما مرتبط نبوده است. تمام سیستمهای اطلاعاتی عراق و منطقه و جهان نیز، انتظار تصرف و اشغال موصل را بدین شکل نداشتند، اما پیشبینی میشد که داعش مناطقی را تصرف کند، اما نه به این حجم و وسعت.
چه متغیرها و عواملی در رشد داعش نقش داشتند؟
به نظر من برای جواب به این سؤال باید به بررسی اوضاع سوریه و حضور داعش در این کشور بپردازیم، در سوریه قبل از ظهور داعش، جبهه النصره تشکیل شد که توانست نیروهای تندرو اهل سنت را دور خود جمع کند و تعداد زیادی از اینها را از خارج از سوریه به خود جذب کند. داعش از جبهه النصره تندروتر عمل کرد و توانست جنگاوران خارجی النصره را به داخل خود جذب کند که این موجب افزایش قدرتش شد، داعش در زمانی بروز کرد که مرز سوریه و ترکیه باز بود و ترکیه این فرصت را فراهم کرده بود که تندروهای خارجی از راه مرزهایش وارد سوریه شوند و لذا بیشتر اینها نیز به داعش پیوستند، عامل دیگری که موجب تقویت داعش و تفاوت آن با النصره بود ارتباطی بود که داعش با بعثیهای سابق گرفت. النصره این توان را نداشت و این برای داعش مفید بود، چون بعثیها وضعیت جغرافیایی و سیاسی عراق را بخوبی میشناختند. علاوه بر اینها چندین اشتباه حکومت سابق عراق این فرصت را به داعش داد که انتقاد و شکایت اهل سنت به حکومت مرکزی آنها را به داعش نزدیکتر سازد، چون داعش در مناطق کردی و شیعه بروز نکرد، سیاست فعلی العبادی در این زمینه خیلی مفید است و میتواند این عامل را خنثی کند و در ناحیه سنینشین و نیز مناطق کردنشین یا شیعهنشین عمل شود تا این فاکتور از دست داعش خارج شود.
نقش دولتهای منطقه در این زمینه چگونه بوده است؟
این تصور وجود دارد که این کشورها در مقاطع پیشین همکاریهایی با نیروهای تندرو داشتهاند. خودم شخصاً اسناد متقنی در این زمینه ندارم اما گزارشهای مختلف حاوی این نکته هستند که تندروهای سوریه از طرف کشورهای حوزه خلیج فارس و بعضی کشورهای منطقه حمایت شدهاند.
وقتی داعش توانست مناطقی از عراق و سوریه را تصرف کند، واکنش دولتهای منطقه به چه شکلی بود؟ چه اقداماتی میتوانستند انجام دهند و ندادند؟
این مورد نیز از مواردی است که ما را به سمت بررسی اوضاع سوریه میبرد، اگر بعضی از قدرتهای منطقهای و جهانی تندروها را در سوریه حمایت نمیکردند داعش هیچگاه نمیتوانست به شکل کنونی خود عمل کند و این شرایط را ایجاد کند.
بعد از ورود داعش به عراق واکنش ایران، ترکیه و کشورهای منطقه به چه شکلی بود؟
در سطح جهانی دو کشور ایران و امریکا فوری واکنش نشان دادند. چون منطقه مورد بحث به ایران نزدیکتر بود این کشور امکان عمل بهتر و بیشتری داشت. امریکاییها در مرحله اول بسیار کند عمل کردند و میخواستند شروطی را به عراق تحمیل کنند که تا حدی نیز موفق بودند. اما این شروط به نفع عراقیها تمام شد، یکی از فواید داعش برای عراق این بود که بحث انتقال مسالمتآمیز قدرت در عراق بخوبی صورت گرفت، این با حمایت ایران و امریکا روی داد و این منافعی برای عراق در پی داشت.
ایرانیها در تأمین تسلیحات و آموزش نظامی بسیار به ما کمک کردند و بعد از جنگ مخمور نیز از توان آنها استفاده کردیم. در سه مکان مهم ایران نقش تعیینکننده داشت: در خازر، مخمور و جلولا. خازر رودخانهای بالای اربیل و پایین مخمور است. ایرانیها در این ٣ منطقه نقش اساسی داشتند،
کمک و همکاری ایران در مبارزه با داعش به چه شکلی صورت گرفت؟
یکی از مشکلات ما این بود که در ابتدای جنگ از زاب کوچک تا جلولا منطقهای بود که داعش به آن حمله کرد که منطقه استراتژیکی هم بود و در واقع منبع نفت عراق و کردستان است. ایرانیها توانستند با کمک نظامی به این منطقه کمک کنند و آن را نجات دهند، در مقطع دوم نیز نقشی اساسی در اینکه این منطقه به دست داعش نیفتد داشتند، متأسفانه ما خود را برای این جنگ آماده نکرده بودیم. ارتشی که داشتیم با ارتش ایران و ترکیه قابل مقایسه نیست. دارای نیروهای خبره و کارآزموده نیستیم و مشکلاتی داریم. علاوه بر اینکه چون دولت نیستیم از لحاظ تسلیحات بسیار ضعیف بودیم و ایرانیها توانستند از لحاظ تأمین تسلیحات و آموزش نظامی بسیار به ما کمک کنند و بعد از جنگ مخمور نیز از توان آنها استفاده کردیم. در سه مکان مهم ایران نقش تعیینکننده داشت: در خازر، مخمور و جلولا. خازر رودخانهای بالای اربیل و پایین مخمور است. ایرانیها در این ٣ منطقه نقش اساسی داشتند، ما شاید نیازی به نیروی پیاده نظام ایران نداشته باشیم اما از لحاظ توپ و تانک نیازمندیم.
الان با توجه به شکلگیری ائتلاف جهانی علیه داعش وضعیت آینده این گروه تکفیری را چگونه تصور میکنید؟
به نظر من آیندهای برای داعش متصور نیست و این گروه به سمت نابودی کامل میرود، برای نمونه نیروهای عراقی توانستند آخرین پایگاه داعش را در استان دیاله آزاد کنند و این استان کاملاً پاکسازی شده است، در حال حاضر جنگ از تکریت به سمت موصل در جریان است، و آنچه تکلیف این جنگ را تعیین میکند احتمالاً جنگ موصل خواهد بود، که اهمیت ویژهای دارد.
فکر میکنید اگر داعش از نظر نظامی شکست بخورد، آیا زمینه فکری و تئوریک آن نیز ریشهکن خواهد شد؟
این نیاز به زمان دارد، در عراق زیاد به کردها و شیعیان مربوط نیست، بیشتر به چگونگی تفکر اهل سنت عراق ارتباط دارد، در زمان حاضر مردم موصل و انبار مستقیماً شاهد قدرت داعش و نوع حکومت آن بودهاند، این به خودی خود موجب میشود که اینها با شناخت مستقیم از داعش آن را رد کنند، اما در عینحال ضمانتهایی لازم دارند که بعد از نابودی داعش از حقوق سیاسی خود بهرهمند شوند.
به نظر شما به عنوان یک تحلیلگر، داعش چه تأثیراتی بر آینده خاورمیانه خواهد گذاشت؟ آیا داعش مناسبات سیاسی منطقه را تغییر میدهد؟
به نظر من از بین بردن داعش فرصتی است برای حل بسیاری از مشکلات منطقه و نزدیکی بیش از پیش قدرتها و کشورهایی که باهم مشکل دارند، برای مثال سیستم امنیتی مناسبی با همکاری ایران و سعودی در منطقه مطرح شود، داعش دشمن مشترک ایران، عربستان و ما نیز هست، برای اینکه از بروز مجدد داعشی دیگر جلوگیری کنیم نیاز به ایجاد یک سیستم امنیتی مشترک داریم، اما این سیستم به تنهایی توسط یک کشور ایجاد نمیشود و نیاز به همکاری همگانی دارد. تمام کشورهای خاورمیانه به یاری جامعه جهانی باید در این خصوص تلاش کنند.
تأثیر داعش بر خود اقلیم کردستان و فضای سیاسی چگونه بود؟
ممکن است از نظر سیاسی تأثیر چندانی نداشته باشد، اما بعد از حضور داعش در موصل، تعداد زیادی آواره به سمت کردستان سرازیر شدند، بسیاری از مناطقی نیز که آنها اشغال کردند ساکنان کرد یا کردهای ایزدی داشت و این بر کردستان تأثیر گذاشت.
حمله داعش بر مسئولان کردستان عراق اثری نداشته است؟
به نظر من، تعدادی از مسئولان کردستان تصور میکردند زمانی که داعش موصل را تصرف کرد و بعد از ٢-٣ روز شهر مهم تکریت را هم تصرف کرد و خود را برای حمله به سامرا آماده میکرد، عراق به سمت جنگ مذهبی خواهد رفت. با تصرف سامرا عراق به سمت جنگی مذهبی میرفت اما خوشبختانه این اتفاق روی نداد و اگر مرقد مهم دو امام شیعی در این شهر توسط داعش با تهدید روبهرو میشد، این موجب جنگ مذهبی در عراق میشد و سرانجام نامشخصی پیدا میکرد، ممکن است کسانی در اقلیم این تصور را داشتند که عراق اگر به سمت چنین جنگی برود ما خود را از آن دور نگهداریم و از عراق جدا شویم، اما این نظریه در حال حاضر رواج ندارد.
آیا استمرار این وضع نزدیکی بغداد و اربیل را به دنبال داشت؟
بله، چون کردها نیز در پروسه انتقال مسالمتآمیز قدرت در بغداد نقش داشتند، این پروسه توسط رئیس جمهوری «کرد» کشور که دکتر فؤاد معصوم است شروع شد و ایشان جانشینی برای مالکی تعیین کردند و این پروسه شروع شد و جناحهای دیگر نیز از او حمایت کردند، شیعیان و سنیها نیز حامیان این پروسه بودند، ایرانیها و امریکاییها و تمام جهان حامی این پروسه بودند، این پروسه توسط ایشان شروع شد که در واقع نماینده کردها بودند.
ترکیه رابطه بسیار نزدیکی با اقلیم داشت، انتظار میرفت با حمله داعش به اقلیم کردستان، ترکیه حمایت مناسبی از کردستان انجام دهد اما این انتظار در واقع عملی نشد.
درست است، در اقلیم کردستان در ابتدا که موصل تصرف شد، چنین پیشبینی میشد که حالا داعش کنسولگری ترکیه را تصرف کرده است و ترکیه نمیتواند به عراق یا سنیها یا کردها حمایت برساند، اما این مسأله پایان یافت و اعضای کنسولی این کشور به سلامت آزاد شدند، اما سیاست ترکیه تغییر نکرد، این سندی بود که ثابت میکرد سیاست ترکیه ربطی به کنسولگری ندارد، بلکه این سیاست ترکیه است که نمیخواهد به کردها حمایت برساند. از کنفرانس جده به بعد برای ایجاد همپیمانی علیه داعش ترکیه خود را از آن جدا کرد، از آن زمان ترکیه سیاست خود را ادامه داد و حتی به امریکا اجازه استفاده از پایگاه انجرلیک یا آسمان خود را نداد، این سندی بود که نمیتوان و نباید امیدی به حمایت ترکیه داشته باشیم.
تأثیر این اقدام بر ارتباطات و آینده اقلیم کردستان و ترکیه چگونه خواهد بود؟
ممکن است بعد از داعش نیز ما روابط اقتصادی خود را با ترکیه ادامه دهیم چون ترکیه کشوری مهم در منطقه است و اقتصاد بزرگی دارد، اما از لحاظ سیاسی فرصتی برای افزایش روابط وجود ندارد و به نظرم این روابط در سطح معینی باقی خواهد ماند.